...اینجا مینویسم برای اینکه یادم بمونه... تا راحتتر فراموش کنم
Saturday, June 07, 2008
مرا به خانه بفرستید که حالی باقی نمانده است... حرفم را نیز پس میگیرم. باشد که رستگار شویم. من خوابم میآید. آنتیهیستامین را که برد؟ آن که تمام کرد... بیامرزدش. آخه من خیلی حساسم...