Closet...
...اینجا می‌نویسم برای اینکه یادم بمونه... تا راحت‌تر فراموش کنم
Friday, January 07, 2005
Public static Condition Description extends ce moi
}
بیگاری کشیدن یعنی 2 روز نشستن پشت مونیتور و مقاله الکترونیک صنعتی ترجمه کردن ...
حماقت یعنی کلی مقاله نوشتن که "ما اومدیم یه روش اختراع کردیم که از همه نظر عین روشهای قبلیه پس بیاین مارو تشویق کنید"...
واقعه تراژیک یعنی باقی موندن 2تا دیگه از اون مقاله‌های مربوط به قسمت بیگاری...
شعور یعنی اون چیزی که تو این دنیا کم پیدا میشه...
شکلات یعنی قوت غالب در هنگام تایپ بیگاری...
و در نهایت من یعنی موجود گردن شکسته که به صندلی چسبیده و دیگه امیدی به رهایی از اون نداره...

سوال : ای پاندای کوچولوی گنده تو چه‌جوری تونستی به این دنیای قاط بیای و دوام بیاری؟
جواب : تو اون دنیای قبلی نی خیزران نبوده ولی تو این دنیا هست ...

سوال : من چه جوری 3 تا فیلم دارم که ندیدمشون؟
جواب : این حالت غیر ممکنه...پس من مردم یا این فیلمها وجود ندارند یا...

سوال : در طول این ترم چه غلطی می کردم؟
جواب : درباره تو گل گیر کردن اخر ترم برنامه ریزی می کردم...

سوال : من الان در چه وضعیتی به سر می‌برم؟
جواب : gsdkf sdfih kjsdfyFGH JFGHJhw 457sadnfku FG HJFGHJh cxvkzdfgjhnsdf9845jdsjb oi7zxcbjnl;sdfFGHJFGHJkhulsd fjgh;liujljdvb ksdfjglsidHJGHufgp9783 45j6;lkdsfFGHJ jbvg;liyzclvkjg;slF GHJ FG JdiyfgoshdnfgFGHJaaaa aa aaaal kd fkgkljdfD GHlgj59834569n g,l ILKGHJJOFGHJ&
Okoysopidfhg ;8o whenrtl kjhdfovuhklsdnfglkjhskg
{