قلپ قلپ لیوان آب هویج رو سر میکشه. از پنجره، حیاط همسایه روبرویی رو نگاه میکنه. درخت پرتقال هم چیز خوبیه. هوا ابریه، برای مردم اینجا ناخوشایند و برایه اون معمولیه. آبوهوای خوب معنیشو از دست داده. دستی به گوشاش میکشه، به امید اینکه آب هویج اثر کرده باشه میره که بقیه تمرینهارو حل کنه...