Closet...
...اینجا می‌نویسم برای اینکه یادم بمونه... تا راحت‌تر فراموش کنم
Wednesday, October 26, 2005
He is such a good friend and a great help to me. God bless him
اولي: اينقدر غر نزن، يه دقيقه آروم بشين.
دومي: آخه حوصلم سر رفته...
اولي: خب بيا اينا ماله تو.
دومي: چه فايده... تنفيذم ميكني ؟
اولي: مممممم.... آره
دومي: ايول، قبوله!
Monday, October 10, 2005
اين دو ماه اگر به خوبي و خوشي بگذره واقعا جاي تقدير و تشکر داره...
Monday, October 03, 2005
كم‌كم دارم به اين نتيجه مي‌رسم كه اكثر مردم اين مملكت (حداقل تهران) رسما كم دارن يا ترجيح ميدن كه كم داشته باشند! از اين وضع رفتار و لباس و رانندگي و حرف زدن و... غير از اين نمي‌تونم نتيجه بگيرم. اينو فقط و فقط اينجا مي‌نويسم تا بعدها بيام و ببينم كه چه جوري بودم و چي فكر مي‌كردم و آيا وضع تغيير كرده يا نه.

اين جناب حافظ هم خوب حرفي زده
من اگر نيكم و اگر بد تو برو خود را باش * هركسي آن درود عاقبت كار كه كشت