Closet...
...اینجا می‌نویسم برای اینکه یادم بمونه... تا راحت‌تر فراموش کنم
Sunday, November 28, 2004
پس جناب خدا فرمود " یکمی حاله این یارو رو بگیریم ببینیم چقدر آدمه"....
- اگر به شعور خودتون احترام میگذارید...
- اگر به شعور مردم احترام میگذارید...
- اگر اصلا شعور دارین...
بیاین از این جناب firefox استفاده کنین و حالشو ببرین

اگر هم که شرایط بالا را احراز نمیکردید... شما را همان IE بس که سوراخیست عظیم ...

باشد که رستگار شوید.
Thursday, November 25, 2004
شعور چیز خوبیست که بسیاری از آن بهره ای نبرده اند.
arabian golf
Saturday, November 13, 2004
سایت این دانشگاهها اصولا طوری طراحی شده که هروقت کسی رفت و خواست چیزی پیدا بکنه...
هیچ وقت نتونه اونو پیدا کنه.
چه ساده هست... ملت را پیچاندن
Sunday, November 07, 2004
in your eyes forsaken me
in your thoughts forsaken me
in your heart forsaken me
trust in my self righteous suicide
I cry when angels deserve to die
Monday, November 01, 2004
فی احوال شیخنا و مولانا آق بهمن هنری
آن عالم آمار و احتمال، آن مظهر درايت وكمال، آن گنجاننده درس و مساله و نكته در يك كتاب،آن عالم به هر گونه انتخاب، آن داننده اس پي اس اس ،آن سرور هرچي مدرس، آن تحليل كننده هر نابستگي، شيخنا و مولانا شيخ بهمن هنري صاحب كرامت بود و متقلبان را معاند بود .
نقل است هنگامي كه زاده شد مشت بسته داشت . ده طبيب به مشقت تمام مشتش بگشودند و كاغذاي بيافتند مساله آمار بنبشته كه صد عالم آمار صد روز بر رفع آن تلاش نمودند و توفيق نيافتند و راه حل از شيخ پرسيدند كه به طرفه العيني مساله حل نمود وگفت:‹‹ ديدي چه آسون بود!››كه به اين سخن صد تن در دم بمردند.
به سه سال بود كه با گارسيا به مكتب شدي و به پنج سال بود كه آپوستول را به شاگردي قبول كردي.نقل است به ايام جواني بيست سال بامدادان از خواب بر ميخواستي و سكه اي مي انداختي و خطي بر ديوار ميكشيدي و ميخوابيدندي تا متغيير تصادفي دوجمله اي را كشف نمودي .او را كرامات بسيار بود . اول آنكه در هر دانشگاهي كه استاد بودي . دوم آنكه تيك هومي دادي كه كل كلاس در آن در ماندندي.سوم آنكه تعداد دفعات آمدن به كلاسش پواسن بودي و هيچ كس او را برآورد نتواندندي!چهارم آنكه بسيار خي دو واستيودنت ونرمال و.. با هم در هم نمودي و توزيع هاي بسيار بساختي .پنجم آنكه در راندن فاصله اطمينان رعايت بكردي و تصادف ننمودي و هزار كرامت ديگر كه او داشت.او را كلمات عالي است .گفت:‹‹ الآمار والاحتمال هو السكه و التاس والمهرات الملوّن بالوان مختلف والانسانان الالّاف بدور الميز المدوّرو...›› و گفت:‹‹ يك نمونه تصادفي ... ›› و نبشت:‹‹اثبات بعهده خواننده است››.كتاب بسيار نوشت و در هر كتاب بسيار نكات گفت. از آن جهت او را الكاتبُ الناكِتين خواندند.
چون خواست فوت كند عزرائيل براو نازل شد و گفت :‹‹ ميخواهم كه جانت بستانم›› كه شيخنا پرسيد:‹‹ به كدام توزيع؟›› عرزائيل در پاسخ درماند وگفت:‹‹ آمار و احتمال نميدانم›› و شيخنا در پاسخ گفت:‹‹ بيا بهت بگم›› و از اين اتفاق بودكه عزرائيل مريدش گشت و او تا به امروز زنده است
1- آدم اگه شاکی نباشه یعنی اینکه به این شرایط راضیه.
2- هیچ وقت شرایط بهینه نمیشه(یعنی هیچ وقت آخرش نمیشه).
3- سکون همون مرگه.

من همیشه شاکیم ...