Closet...
...اینجا می‌نویسم برای اینکه یادم بمونه... تا راحت‌تر فراموش کنم
Wednesday, February 28, 2007
پریروز استاد محترم درس"Information Theory for Complex Systems" اومد گفت که: کودکان عزیز، دیگه رسیدیم آخر خط. از اینجا به بعد هنوز develop نشده. یعنی هنوز وقت نکردم بقیه‌شو تولید کنم!
ما هم گفتیم:...
اولا، خدایا شکرت نمردیم و ته یه تیکه از این science رو دیدم.
ثانیا، شما استاد عزیز هم تا همین جای کار ما رو دست بالا گرفتی... ولم کن، مخم سوخت!
Saturday, February 24, 2007
یه وقتایی یه کاری رو انجام نمیدی که می‌دونی بعداً حسرتشو خواهی خورد...
Just for the record:
“Explosions in the sky” concert in Amsterdam, 2007.02.25.
And I am writing “Dynamical System” 3rd example sheet about standard map and its p-Cycles, manifolds and Lyapunov exponent.
Sometimes I feel I need a shotgun…
Is it bad?
Wednesday, February 21, 2007
- علم بهتره یا ثروت؟
: نمیدونم. یه چیزی بینشون...
- علم بهتره یا خواب؟
: اینکه معلومه، خواب... شک نکن وگرنه خری!
Monday, February 19, 2007
یک سال دیگه هم گذشت.
بزرگتر شدم یا پیرتر؟ نمی‌دونم...
Thursday, February 15, 2007
Someday I wake up in my bed in my own room in my home…
Tuesday, February 06, 2007
فکر کنم یه جنگی بشه که دهن همه رو سرویس کنه. به همین سادگی، به همین بی‌منطقی.*
* منبع : خواب‌هایی که چند وقته دارم می‌بینم.( البته بیشترشون یادم نیست، ولی موضوعشون همین بود...)