Closet...
...اینجا می‌نویسم برای اینکه یادم بمونه... تا راحت‌تر فراموش کنم
از خواب بيدار شد . نمي‌خواست از تخت جدا بشه . بعد از چند دقيقه احساس كرد كه داره زمان رو از دست ميده . لبه تخت نشست . در كشو را باز كرد . يه كلت مگنوم 8 ميليمتري نقره‌اي . بهش علاقه داشت از درخشش بدنش لذت ميبرد .
مسلحش كرد . ضامن رو آزاد كرد . داشت دير مي‌شد .لوله كلت رو تو دهنش گذاشت. ولي فكر كرد بهتره ديوار كنار تخت رو خوني نكنه .
دراز كشيد . به سقف نگاه كرد . داشت ديگه واقعا دير مي شد . ماشه رو فشار داد . گرمي خون رو پشت گردنش احساس كرد . بلند شد . بايد ميرفت .
اونروز به مغزش احتياج نداشت .
Monday, October 27, 2003
1- دو روز ديگه اينجوري بارون بياد غرق ميشم .
2 - قلپ قلپ ...
Sunday, October 26, 2003
بعضي چيزا اونقدر سريع تغيير مي‌كنن كه آدم مي‌مونه چي كار كنه .بعد ميفهمي كه اون چيز خودت بودي اونوقت ...
Saturday, October 25, 2003
1- اگه ديگه هيچ راهي واسه فرار نومنده مرد باش بگو « غلط كردم » نه كه بياي غني سازي رو هم تعطيل كني بگي واسه نشون دادن حسن نيته .
2- هرچي تحليل احمقانه بلد بودم تو گزارش لعنتي آز فيزيك نوشتم ---» فكر كنم فيزيكدانها امشب تو قبرشون تريپ لرزيدن و فرفره و چرخ‌و‌فلك دارن !
3- هيچي گوشي خودم نميشه «« تو جيب جا ميشه »» كه هيچ صبحها نون هم ميگيره . زنده‌باد C55.
Friday, October 24, 2003
اين آهنگ را گوش كنيد تا ايمان آوريد !
A Semitones in Darkness
حيوون باحالتر از خرس قطبي ديدين ؟ عمراً
Thursday, October 23, 2003
1- عجب دردسري اين گزارش آزمايشگاه نوشتن (گزارش زايشگاه ) !
2- امروز = علافي محض ( از زيرشاخه‌هاي رياضي محض بحساب مياد )
3- خوابم نمياد .
Tuesday, October 21, 2003
اينم يه عكس از بچگي امين !

1- كسي اگه از حال و حوصله من خبري دارد به من مراجعه و با تحويل آن مژدگاني دريافت كند !
2- مرا نيازي شديد به بيلي خفن مي بايست . ( فكر كنم هر كي منو ببينه يا اينو بخونه به وضعيت درام من پي خواهد برد )
3- اين اسپانيا هم كه كلي ادعاش هم ميشه كه جا زد . خوب شد من نبودم وگرنه از همون اول نميودن تو زمين !!؟؟؟!
4- اتفاقا دلم واسه يه دست فوتبال سالني لك زده .
Sunday, October 19, 2003
1-شد من يه روز جاي اين برنامه درسامو قاط نزنم ؟!!؟ فكركنم آخر ترم بشه و من بازم در قاط باشم .
2-فكر كنم حس و حالم فرار كردن رفتن مسافرت !حوصله هيچ كاري ندارم . حتي حال ندارم بخوابم .
3-حتما يه سري به Sick Nickبزنين .
Saturday, October 18, 2003
1-امروز عصر تلويزيون داشت براي بار 6638812893ام «مدرسه موشها» نشون ميداد . فكر كنم تا هزاران نسل بعد از ما هم اينو نشون بدن . البته وقتي خودم دوباره ديدم كلي حال كردم !
2- موضع من هنوز ثابت هست : اين الكترونيك به درد خودش و فقط خودش مي‌خوره چون معلوم نيست كجا مي‌خواد دقيق باشه و كجا با فرغون اندازه بگيره .
3- كنترل هست كه مي‌ماند .
Wednesday, October 15, 2003
اين جناب عليراد هم خوب آدم جالبيه ؟!؟! ...
چون درست عين يه kernel لينوكس مي مونه كه براي هر كاري امكان customize شدن داره . امروز دقيقا بيشتر از يك ساعت با اين ماشين حساب و اون بازي tunnel ور رفت كه يه ركوردهاي خفني بزنه ( اونم با اون استيل دست دوانگشتي )!!! من دو بار پشت سر هم بازي مي كنم حوصله‌م سر ميره چه برسه كه يك ساعت يك ضرب اون مثلث كوچيكو اينور اونور كنم .
Tuesday, October 14, 2003
يه بازي باحال پيدا كردم.«Neighbours From Hell» ... درس و اين جور چيزا تعطيل !!
اصلشم اينه كه به همسايت كرم بريزي .اونم بدجور تا بيشتر شاكي بشه .
جاي خوشبو كننده زير بغلش ، كرم مو بر بزاري ... يا تو مايكرويوش تخم مرغ بزاري تا يه حال اساسي به آشپزخونش بدي .
كلا ديگه آدم از كار و زندگيش ميفته . يه مشكل اساسيشم اينه كه بعد بازي من هنوز تو حس بازيم و همسايه هاي ما كه تو حس نيستن ... D:
Monday, October 13, 2003
وقتي دنبال يه چيزي هستم فقط و فقط دو حالت داره :
1- اونو پيدا نمي كنم و هر كاري مي كنم كه يه جورايي بدستش بيارم و جواب نميده .
2- اونقدر از اون چيز پيدا مي كنم كه نمي تونم ازشون استفاده كنم .
نمونه بارزش همين DVD هست . تا ديروز دچار كمبود فيلم شده بودم !
ولي حالا بايد توي 2 روز 5 تا فيلم ببينم !!!!!
Sunday, October 12, 2003
I'm FREE ...
FREE from SIMULATION .
:)
8:00 am
طراحي مدار ... سيموليشن ... چواب بد ناجور ؟؟
11:30 am
اصلاح مدار ... سيموليشن ... جواب break شده !!؟؟
1:30 pm
مدار جديد ... سيموليشن ... فحش ديجيتال ... مشت ... تعطيلات...
5:00 pm
كشف ترتيب باياس جديد ؟! ... عدم اعتماد به سيمول -» محسبات دستي ... گرفتن جواب ... سيموليشن يه چيز ديگه ميگه ... نفرين بر هرچي Orcad ... روشهاي مختلف جهت گمراه كردن سيمول D:
8:00 pm
گرفتن جواب با هزار دردسر ... تصميم قاطع بر نابود كردن هرگونه شبيه سازي متفاوت با واقعيت تئوري .


الالكترونيكُ هوالدرس شاسگول.
اخص في سيمولاسيون !
Tuesday, October 07, 2003
تازه دارم با كل وجودم حس مي كنم كه يك مهندس واقعي چه توانايي ها ومهارتهايي داره .
حس ميكنم راه خوبي رو در پيش گرفته ام .
اميدوارم تا آخرش همينجور بمونه .
آمين ...
Sunday, October 05, 2003
1-آخرسر هم متوجه نشدم كه چرا ايران نميخواهد اين پروتكل الحاقي كذايي را قبول نكند ؟ ( مگه ميتونه قبول نكنه ؟! )
مطمئن هستم كه اين موضوع هم تا به خفت و خواري بين‌المملي تبديل نشه تموم نميشه چون « حماقت و خود بزرگ‌بيني موضوعي عادي در سياست خارجي هست !؟ » .
2- اون شريفي‌هاي شاسگولي كه نامه نوشته بودند « ما نبايد اين پروتكل را امضا كنيم و ما قوي هستيم و ... » الان كدوم گوري هستند كه نامه بنويسند ؟! چيه حالا كه آمريكا داره دانشجوهاي ايراني رو اخراج ميكنه همشون ساكت شدن !! منافع ملي ديگه مهم نيست ؟
هان .......... ؟
Saturday, October 04, 2003
يه مثلي هست كه ميگه « يه نادون يه سنگ ميدازه توي چاه بعد 800 تا مهندس و دكتر نميتونن درش بيارن » كه فكر كنم در مورد من صادق شده ولي با چند تفاوت كوچك :
1- سنگ نبوده ، دستمال كاغذي بوده .
2- چاه نبوده ، ماشين لباس‌شويي بوده .
3- موضوع اصلا سنگ و چاه نيست ، بلكه لباساي منه كه همگي پشمالو شده‌اند .
4 من در نقش همه افراد اين سناريو ظاهر شده ام !
5- هر گونه روش اعم از شستشويي دوباره و استفاده از هرگونه مايع نرم كننده و ضد الكتريسيته ساكن وغيرساكن و ... نتيجه نداده است !
6- جهت پيوستن شما بازديدكنندگان به جمع مهندسان و دكتران و عالمان ، پيشنهاد ات و روشهاي خود را به اينجانب بايميليد .
7- اگر روشها جواب نداد در هفته آينده نمايشگاه «مد جديد لباس پاييزي آقايان » در همين مكان برگزار خاهد شد .
اي ملت لينوكس چيز خيلي خوبيه .
ياد بگيريد و استفاده كنيد ولي زياده‌روي نكنيد .
باشد كه رستگار شويم .
الكنرونيك هم درس عجيبي هست ؟
هرجا خواستي تقريب بزن و راحت باش !
Friday, October 03, 2003
عصر جمعه هم از او چيزايي هست كه در هيچ حالتي قابل تحمل نيست .
حالا هم كه هوا ابري از اونم بدتر شده !!
ايكاش ميشد كه زودتر بگذره .
Thursday, October 02, 2003
نكته مهم در زندگي خطي اينه كه « قبل از اينكه كاريو تموم كني بايد شروعش كني»
بعد از يك هفته صبح زود بيدار شدن ...
چه حالي ميده تا ظهر خوابيدن .
Wednesday, October 01, 2003
من كه كم نميارم !!

مگه اين بيژن و عليراد و احسان ميزارن آدم زندگيشو بكنه .
كافيه كه يك نفر بگه بريم بيليارد بقيه گوش به فرمان راه ميفتن !!
اين عليراد كه هنوز دو روز از لاي گچ در نيومده منو لوله كرد تازه ميگه كه روي فرم نيست .
رو فرم بود چيكار ميكرد ؟!